نشر فرهنگ ایلیا در سال 1382 تأسیس شده است و تاکنون در حوزههای تاریخ، فرهنگ، ادبیات (شعر و داستان) و به ویژه در حوزۀ گیلان شناسی، بیش از 900 عنوان کتاب وارد بازار نشر کرده است. این انتشارات در سال 1394 به عنوان ناشر برگزیده کشور معرفی شد.
رشت ـ میدان فرهنگ ـ خیابان آزادگان ـ خیابان حاتم ـ شماره 49 ـ نشرفرهنگ ایلیا کدپستی: 13555 ـ 41848
013 33344732 - 33344733
nashreilia@yahoo.com
nashre.farhange.ilia
NFilia
توفان مرگ، شکسته پای و خسته نفس از هیاهو و شتاب بازمانده است و من در ویرانگاه توفان چشم میگردانم، با چشمانی تیره و تار در انبوهی مه با قامتی تکیده و بیجان در پای پنجره ایستادهای. نگاهت آسمانی شده است. میخواهم به تو نزدیک شوم. نزدیک و نزدیکتر میشوم. قامت مه گرفتهات در قاب پنجره سریعتر از زمان چرخان است و من نمیتوانم مردمک چشمانم را از حرکت باز دارم. چشمانم و تمام وجودم با تو میچرخد. دوست دارم قبل از آنکه از پنجره بگریزی در آغوشت بگیرم، اگرچه دقایقی بعد به تو دست مییابم، در حیرتم چرا در تو شناور شدهام. آه... عزیز من چقدر سبک شدهای! وزنی برابر «21 گرم» تمامیت پیکرت را پوشانده است و ساعتی که در قفایم چنانچون ناقوس زمان به صدا میآید و در آخرین ضربۀ خود، فلسفۀ روح فرازت را در 21 بسنده میکند. بیست و یک ضربه به احترام وزن روحت نواخته میشود و پرندهوار به سینه آسمان پرواز میکنی. و آسمان در«بیست و سوم» شهریور ماه اصالت وجود انسانی تو را به تمامی پنجرههای دنیا آواز میدهد... و من هر سال در پای پنجره با سینهای که پر است از ترانههای بومی تو، نام ماندگارترین شاعر مردم را به حافظهی پرندگان دیارم میسپارم که عمری را برای کوهها، دریاها، جنگلها و مردم زادگاهش ترانههای روشن سروده است. آه... ای افسانه و ای هستی پنهانم، ای کاش انتظار طولانی را پایانی بود.
نام کتاب | موضوع | پدیدآورندگان | تعداد صفحات |
بیرون، پای پنجره | گیلانشناسی - سرگذشت نامه | هادی غلامدوست | 188 صفحه |
شابک | نوبت چاپ | قطع | جلد |
9 ـ 787 ـ 190 ـ 964 ـ 978 | اول | رقعی | 1 |
ویراستار/مترجم | شماره نشر | موجود | قیمت |
906 | موجود است | 130000 تومان |
من و بشرا با جوان شاعر و خوشذوقی به نام رحیم چراغی آشنا شدیم که شعرهای کوتاه گیلکی مبتکرانه و تأثیرگذاری میسرود. این آشنایی باعث شد که ما هم به فکر سرایش شعر گیلکی بسیار کوتاه بیفتیم. ... بالاخره قرار شد رحیم چراغی برای تهیۀ مانیفست به خانة بشرا بیاید. ما چندروزی برای اینکار وقت گذاشتیم و از چراغی خواستیم که متن اصلی را بنویسد. ... با پیشنهاد چراغی اسم این گونۀ شعری شد «هساشعر». وقتی قرار شد که این مانیفست را منتشر کنیم آقای صالحپور پرسید برای معرفی بانیِ این سبک شعری اسم چه کسی را بنویسم؟ بشرا سکوت کرد و چراغی هم چیزی نگفت. من گفتم: «آقای صالحپور بهترتیب بنویسین: چراغی، بشرا، فارسی»، اما چراغی درجا به حرف آمد و بهدلیل احترامی که برای ما قائل بود، گفت: «نه! بنویسین، بشرا، فارسی، چراغی»، و همینطور هم شد. بالاخره متن مانیفست هساشعر طی چندین شماره در نشریۀ کادح توسط آقای صالحپور چاپ شد و سروصدای زیادی بهپا کرد...
نام کتاب | موضوع | پدیدآورندگان | تعداد صفحات |
چشمان بیشواله | گیلانشناسی - سرگذشت نامه - جشننامه، تاریخ شفاهی هنرمندان گیلان | کیوان سلحشوری مهر | 262 |
شابک | نوبت چاپ | قطع | جلد |
2 ـ 588ـ 190 ـ 964 ـ 978 | اول 1400 | رقعی | 1 |
ویراستار/مترجم | شماره نشر | موجود | قیمت |
756 | موجود است | 50000 تومان |
دکتر محمدعلی مجتهدی گیلانی (1376 – 1287) امروزه بدل به یکی از نمادهای آموزش مؤثر و علمی در ایران شده است و شیوۀ مدیریت او در مناصبی که به او سپرده شد، تعهد، پاکدستی و شایستهمحوریاش در مراحل مختلف آموزش در مقاطع ابتدایی و عالی، زبانزد عام و خاص است. او طی زندگیِ کاری خود سِمتهایی از جمله، عضو هیئت علمی دانشکدۀ فنی دانشگاه تهران، ریاست دانشگاه شیراز، ریاست دانشگاه پلیتکنیک (امیرکبیر)، ریاست دانشگاه ملّی ایران (شهید بهشتی)، پایهگذاری دانشگاه صنعتی آریامهر (شریف) و ریاست دبیرستان البرز را به عهده داشت. دکتر محمدعلی مجتهدی در سال 1357 از ایران خارج شد و نزدیک به دو دهۀ باقیماندۀ عمر خود را، علیرغم میل باطنی، در غربت گذراند. در این مدت، چند بار به دعوت شاگردانش، برای حضور در مراسم مختلف به ایران آمد. سرنوشت حزنانگیز دکتر مجتهدی، در پیِ یک سوءتفاهمی بزرگ، به مهاجرت و دوری او از موطنش و عزلتگزینی و سرانجام مرگش در غربت انجامید. این کتاب که در چهار فصل فراهم آمده است، تلفیقی از مطالب منتشرشده و محتواها و مستندات تازهیاب دربارۀ زندگی شخصی و فعالیتهای علمی و مدیریتی این چهرۀ ماندگار فرهنگ و آموزش ایران است.
نام کتاب | موضوع | پدیدآورندگان | تعداد صفحات |
آفتابِ پسِ البرز | گیلانشناسی - سرگذشت نامه | نیما فرید مجتهدی - هادی میرزانژاد موحّد | 405 |
شابک | نوبت چاپ | قطع | جلد |
7 ـ 736 ـ 190 ـ 964 ـ 978 | دوم 1401 | رقعی | 1 |
ویراستار/مترجم | شماره نشر | موجود | قیمت |
822 | موجود است | 175000 تومان |
این کتاب مروری است بر زندگی و آثار حسن خوشدل، ترانه سرا، نوازنده، آهنگساز و خواننده گیلانی.
نام کتاب | موضوع | پدیدآورندگان | تعداد صفحات |
ورنیشن | گیلانشناسی - سرگذشت نامه | امین حقره | 187 |
شابک | نوبت چاپ | قطع | جلد |
1 ـ 473 ـ 190 ـ 964 ـ 978 | اول 1395 | رقعی | 2 |
ویراستار/مترجم | شماره نشر | موجود | قیمت |
585 | موجود است | 30000 تومان |
نام محمدولی مظفری برای بسیاری از گیلکزبانان، یادآور نغمههای دلنشین زبان مادری است. یادآورِ دیلمان و کوه و دامون. یادآور شعرهایی است که زمزمهای بود در سالهای عشق و آتش و تلاطم تاسیانیهایی برای میراثهای از دست شده. دلتنگی مادرانِ رنجور با زمزمههای پدران خستهی سر به کوه نهاده. و هر چه بود زندگی بود، زندگی گیلکانه. آنچه پیش روی شماست، مجموعهای است از نوشتهها و سرودههای دوستان و یاران محمدولی مظفری، دربارهی زندگی و آثار او.
نام کتاب | موضوع | پدیدآورندگان | تعداد صفحات |
مم ولی | گیلانشناسی - سرگذشت نامه | مهرناز مظفری | 157 |
شابک | نوبت چاپ | قطع | جلد |
0ـ 368ـ 190 ـ 964 ـ 978 | اول 1393 | رقعی | 1 |
ویراستار/مترجم | شماره نشر | موجود | قیمت |
471 | موجود نیست | تومان |
سال 1339 شانزدهساله بودم و کلاس نهم. پاتوقم، مسجد ملاعلیمحمد در پیرسرا بود. عصر یکی از روزها، احمد بدرطالعی که از آنجا میگذشت گفت: «حبیب چرا اینجا هستی؟!» گفتم: «چهکار کنم؟» گفت: «بیا بریم رادیو، میخوام بهت نقش بدم.» ساختمان رادیو آن وقتها در میدان شهرداری و اداره پست امروزی بود. اتاقی دو متر در دو متر داشت که نیمی از آن اتاق فرمان و نیمی دیگر استودیو محسوب میشد. من در نمایش رادیویی «فاجعه رمضان» نقش ابن ملجم مرادی را بازی کردم. نمایش از رادیو پخش شد و من به منزل رسیدم که دیدم مادرم عصبانی ابنملجم مرادی را لعنت و به کسی که در رادیو نقشش را بازی کرده، ناسزا میگوید. گفتم: «مادر، میدونی چه کسی نقش ابنملجم را بازی کرد؟» گفت: «صداش برام آشنا بود. خیلی شبیه صدای تو بود، ولی مطمئنم تو ابنملجم نشدی.» وقتی مکث مرا دید، گفت: «تو ابنملجم شدی؟!» گفتم: «چرا، من بودم.» با عصبانیت و تحکم گفت: «این دفعه که گذشت ولی اگه تکرار کنی شیرم رو حرامت میکنم!» هر چقدر توضیح دادم که این فقط ایفای نقش است، توفیری نداشت و فقط میگفت: «تو حق نداری این نقش را بازی کنی.» من هم به ناچار قول دادم هرگز ابنملجم نشوم...
نام کتاب | موضوع | پدیدآورندگان | تعداد صفحات |
روزگار حبیب | گیلانشناسی - سرگذشت نامه | حامد اخباری | 203 |
شابک | نوبت چاپ | قطع | جلد |
2 ـ 489ـ 190 ـ 964 ـ 978 | اول 1395 | رقعی | 1 |
ویراستار/مترجم | شماره نشر | موجود | قیمت |
591 | موجود است | 15000 تومان |
یک قرن از تولّد احمد عاشورپور میگذرد و دهههاست که مردمان گیلانزمین، همصدایی و همنفسی با میراث گرانسنگِ او را تکرار میکنند. مجموعه ترانههایی متعهّد، شریف، بدیع و پُرطراوت که در عین پختگی و ظرافت در کلام و آهنگ، شیرین، صمیمانه، دلخواه و روحنوازند. آوازهایی که به سلامت از گذر پُررنج و خطیر تاریخ گذشتهاند و اینک آنگونه با تار و پود زندگانیِ مردمان این خاک آمیختهاند که پارهای ناگسستنی از هویّتشان شدهاند. درختی تنومند، قَوی و سایهگستر از ترانه که به هر گوشهی این سرزمین ریشه دوانده و همچنان در حال پویش و زایش است. این کتاب، مروری است بر زندگی سیاسی و هنریِ این هنرمند جاودانه.
نام کتاب | موضوع | پدیدآورندگان | تعداد صفحات |
شورشی آوازهخوان | گیلانشناسی - سرگذشت نامه | امین حقره | 177 صفحه |
شابک | نوبت چاپ | قطع | جلد |
6 ـ 566 ـ 190 ـ 964 ـ 978 | اول 1400 | رقعی | 1 |
ویراستار/مترجم | شماره نشر | موجود | قیمت |
696 | موجود است | 45000 تومان |
© 2018 - All rights recived by Farhangeilia